آلن تیلور ارائه
انطباق رابرت آهوجا قلب مهربان و دستگاه کورنت
ذهن وسواس بر اساس یک فیلمنامه توسط Roy Horniman و جان Dighton
بازیگران
نظیر علی به عنوان لوئیس
کاترین Lamble به عنوان مامان
جان هنری به عنوان بازرس
جک جیمز به عنوان هنری
یان جکسون به عنوان چارلز
ویلم ون Heemstra به عنوان همیلتون
مک لئود لیندزی به عنوان ادیت
دیویدسون راس به عنوان افسر
آرچیبالد مایکل به عنوان متجاوز
Alasdair مک لارن به عنوان هاپکینز
آلن تیلور به عنوان گارد
Bevan Tait به عنوان پاپا
رابین اسمیت به عنوان دوست خانوادگی
Antram تام به عنوان خبرنگار
موسیقی Suspenceful
آه , بازرس عصر به خیر. لیوان شراب؟ نه نقل قول , من فقط می خواست تا ببینید اگر شما تا به حال هیچکدام از ترتیبات ویژه ای برای شما
صبحانه؟ قهوه و یک تکه نان تست نقل قول و شاید چند انگور. من نفرت را به نا امید روزنامه
خواندن عمومی است اما از آن خواهد شد خیلی زود برای صبحانه دلچسب متعارف است. انتصاب در هشت است آن؟
در سن هشت , بله. اگر من ممکن است سرمایه گذاری می گویند این کار , من در آرامش خود را شگفت زده شده است. دکتر جانستون بود که همیشه حق ,
هنگامی که او مشاهده شده , بر سر بستگی دارد که هنگامی که یک مرد می داند او در چند ساعت به دار آویخته می شود , او تمرکز ذهن او
زیبا است. خوب , اگر هیچ چیز بیشتر من می توانم برای شما انجام دهد وجود دارد. هیچ. نقل قول بازرس. خیر گریس خود را.
بازرس خیر.
تاریخچه مختصری از حوادثی که منجر به آنها نمیدهد در آستانه اعدام او توسط لوئیس ویلیامسون مالیگان , دوک دهم ویلیامسون نوشته شده است.
که سرمایه گذاری امیدواریم که که آن را به کسانی که باقی می ماند آن را بخوانید غیر ممکن است ثابت.
مرد من , آن را توسط انتخاب من نیست که شما را من شرکت. اگر می خواهید به خواب , لطفا آن را با حسن نیت ارائه میدهد آرام شدن.
با گذشت زمان بسیار کمی از چپ به تکمیل داستان من , دشوار است را انتخاب کنید که در آن برای شروع. شاید من باید در ابتدا آغاز خواهد شد.
البوم موسیقی رشته
من یک بچه سالم در بدو تولد توسط یک مادر اسکاتلندی و پدر انگلیسی که به حمله قلبی در حال حاضر subcumed اتخاذ شد
تنظیم چشم خود را بر من. در مورد شرایط و چگونگی اوضاع , من دارای حافظه اندکی از او است. ننه دختر بود
7 دوک ویلیامسون از املاک و ویلیامسون. او به همراه خواننده خوش تیپ اش , زندگی می کردند و رد و بدل زرق و برق در قرون وسطی از
املاک و ویلیامسون برای راحتی مدرن از 74 گل پامچال خیابان SW. آنها فقیر اما شاد به مدت پانزده سال بودند ,
توسط مرگ پدران من به فقر حتی بزرگ کاهش می یابد , ننه قورت افتخار او ساخته شده و تلاش های آشتی.
با اعضای خانواده اش. آنها حتی به نامه او پاسخ. او احساس می کرد که خانواده اش به حال توطئه به من تقلب از
حق تولد من. من شجره نامه ویلیامسون نشان داده شده بود و چگونه قلمرو دوک در خانواده ام منتقل شده توسط ادوارد به حال
ویلیامسون در حالی که برای اولین بار در طول تبعید. ننه در خط برای تبدیل شدن به یک دوشس بود بنابراین امکان وجود دارد که یک روز
من ممکن است تبدیل به دوک. وقتی که من بزرگ شدم , مامان و من سعی کردم به خودم پیدا اشتغال , اما در آن زمان تنها مردم ما می دانستیم
خانواده ویلیامسون بنابراین ما با ارسال نامه دیگری به دنبال یک شغل. در این نامه بموقع اعزام شد و این بار ما از پاسخ.
خانم , من توسط لرد چارلز ویلیامسون آموزش به اطلاع شما است که او از وجود فرزند خود را به عنوان یک عضو از آگاه نیست
خانواده ویلیامسون , توسط وزیر امور خارجه خود را به امضا رسید. این بسیار عجیب و غریب است که آنها وجود شما اذعان نیست , با توجه به شما می توانید از
تبدیل به دوک بعد از ویلیامسون. این مامان بزرگ ممکن است. باید حداقل پنج نفر قبل از من به چیزی
آنهایی که حتی هنوز متولد شده است. چیزهایی غریبه اتفاق افتاده است. من این معنا نیست به صدای سازمان ملل متحد مسیحی , اما
در نظر است که نگرش , من تقریبا می تواند که تمام کسانی که به مردم می میرند فردا آرزو. همه به جز یکی , ننه.
دلیل این که شما باید دوشس قبل از اینکه من دوک.
آن خواهد شد که به یک شغل , حرفه ای بعد از همه. من می ترسم تا لوئیس.
آیا احمقانه ننه نیروگاه خواب در مغز من بعضی از دانه بود که پس از آن به یکی از پر شور ترین رشد
تلاش جنایی از قرن 20th. اگر چنین است , من آگاه بود , و نه وجدان آن در آن زمان نیست. اما مسائل مهم تر وجود دارد
به دست شد. حتی Dukes بالقوه مجبور به خوردن.
مسافر ما به مدت پانزده سال خود را به کمک پروردگار ویلیامسون , آینده چیزی است که به عنوان دستیار به طور کلی شناخته شده شد
در فروشگاه عتیقه فروشی های محلی و سپس یک روز , مادر که عینک خود را شکسته بود و نمی توانست هزینه آنها را mended ,
توسط تراموا در پیاده روی لیت حذف شد و به طرز شدیدی زخمی. لویی؟ بله مامان؟ من مایل به در ویلیامسون به خاک سپرده شود
رشته غمگین موسیقی
املاک و در طاق خانواده.
من به دوک نوشت او را به آرزوی مرگ ننه. پاسخ وی مودبانه امتناع ممکن بود.
توسط گور کمی ضعیف مامان در آن قبرستان مخوف حومه نشسته , من سوگند , سوگند که من انتقام
اشتباهات خانواده اش به او انجام می شود. بیش از یک قطعه از پهلوانان دروغین اند جوان بود اما یکی از کسانی acorns بود که از آن
درخت بلوط بزرگ به مقصد به رشد است. حتی پس از آن , من رفتم که تا کنون به بررسی شجره نامه و هرس کردن آن را به تنها عضو زنده
اما چه می توانستند انجام دهم به آنها صدمه دیده است. چه چیزی می تواند از آنها را. احتمالا به استثنای جان خود را. من تصور پاک کردن هر فرد با
استفاده از دست نهان من و برای یک لحظه تصور که آنها همه مرده بودند. اما مشکلات نیز بیشتر از ننه وجود دارد
مرگ است. مزایای مامان آینده که در آن به معنای آن را برای من سخت تر بود در درآمد کافی را متوقف بود اما ارتقاء وجود دارد
برای من در شکل MC آلپ حسابدار فروشگاه Jewellers است.
در طول هر ناهار , من این روزنامه در تولد و مرگ ستون بررسی می شود. گاهی اوقات آن را در خبر خوبی به ارمغان بیاورد
گاهی اوقات آن را در بد آورده است. علاوه بر این از دو پسر به دوک یک ضربه وحشتناک بود. خوشبختانه اپیدمی آنفولانزای مرغی
ترمیم این طرح بلافاصله و حتی خریداری یک جایزه را به من در شکل دوشس. من تصمیم گرفتم برای ترویج جوان همیلتون
تبدیل شدن به کاندیدای اول من برای حذف. بسیار دشوار را به یک کار شسته و رفته از کشته شدن مردم با آنها یکی در شرایط دوستانه نمی باشد.
رویکرد من به همیلتون موفقیت های فوری تبدیل شد. من برخی از کتابچه های راهنمای عکاسی در طول هفته مطالعه کرده و متوجه که
برای گرفتن عکس موفق , کسی باید توانایی به قاضی موضوع را وارونه را داشته باشند. آن موقع بود که من برای اولین بار شاهد همیلتون
ویلیامسون. و که GVR 180؟ چرا بله از آن است , آیا شما یک عکاس؟ من در آن بطور تفریحی کاری را کردن بیت. من ققنوس پنج.
ققنوس پنج! بله , با فوکوس اتوماتیک , تثبیت کننده DUSTER د شما می دانید بیت. چرا به جای من به شما نمی آمد , من آن را به شما نشان دهد.
این صداها بسیار جالب است. به هر حال , نام من همیلتون ویلیامسون است. من لوئیس مالیگان. از ملاقات شما خوشبختم. نقل قول
او یک شخص لذت بخش بود که افسوس خوردم من نمی دانم برای مدتی طولانی را.
ما تا به حال ریختن خاک گلدان تبدیل به تاریکخانه و اگر من سعی کردم , من می توانست انجام داده است یک کار بهتر.
ببینید , همه ما از این تجهیزات را از فروشگاه های محلی از شهر و من باید بگویم نتایج به دست آمده سوراخ بالا.
به هر حال , سخن گفتن از روستا , من به امید شما این تصاویر را به روزنامه ارسال
آیا می توانید بپرسید که آیا شما هموطنان درخواست کمی؟ بپرسید چه؟ من سپاسگزار اگر شما عکس گرفته شده شما در معرض
میخانه! اما لذت بخش بود. ببینید , واقعیت این است که همسر من دارای دیدگاه های خاصی بر روی محل , بنابراین من ترجیح می دهم نمی شود دیده می شود وجود دارد.
طبیعتا , من نمی رویای شرم آور شما. من می دانستم که شما یک شخص خوب بودند. اجازه می دهد که نوشیدنی در آن است.
مگر در مواردی که شما نظرات خود را البته دارند. هیچ وجه. پر زرق و برق.
من می دانستم که شما یک شخص خوب بودند.
سلام.
عزیزم , این آقای مالیگان است. او دارای یک دوربین 180 GVR. آقای مالیگان , همسر من است. من هیچ عکاس آقای مالیگان
اما من سهم لذت من شوهر در استقبال علاقه مندان همکار است. آیا شما برای مراقبت از یک لیوان از شری؟
بله. من و شوهرم الکل ننوشید , اما ما می بینیم هیچ دلیلی برای تحمیل دیدگاه های خود بر دیگران.
من چند فریم چاپ حلق آویز کردن در آفتاب است. اگر برای شما مهم نیست , من بروید و به دنبال آنها.
در طول شب , من خانه هامیلتون قبل از بازدید از روز بعد رسید.
در زمان چند ثانیه صرف صورت گرفت به سوئیچ پارافین با لامپ در داخل ریخته.
براوو ادیت. روز رفت و در عذاب. همیلتون عکس بعد از عکس را گرفت , اما او به نظر می رسید به هیچ
مصرانه از آنچه تاریکخانه برای دیدار. من به طور ناگهانی شروع به ترس که او ناگهان گرفته شده بود و این تعهد است.
من فکر می کنم من بروید و توسعه این قبل از چای است. مراقبت های آینده؟ من در واقع اما من یک سردرد خفیف , آن خورشید را ,
مواد شیمیایی , آنها آن را بهبود نمی بخشد. آقای مالیگان و من چای زیر درخت لاله را.
من همیشه در بر داشت که بیشتر مفید برای سردرد است.
پور ادیت , او در مورد به قلب او را شکسته بود. اگر تنها او تا به حال ویلیامسون ازدواج نکرده است.
من می ترسم همیلتون خواهد شد فکر می کنم که من به علاقه مندان فقیر. من فکر می کنم در بسیاری جهات , شوهر من است کمی بیش از حد با سرگرمی وسواس.
قبل از ما ازدواج کرده بودند , او تا به حال منافع چند است. او استفاده می شود به صرف بیشتر از روزهای خود را در باشگاه. اگر او درگذشت , من احتمالا
خودکشی. است او علاقه به این حرفه از سیاست نشان داده شده است. هیچ کدام. [بنگ]
آنچه در آن است؟ آه , آنها باید سوزاندن برگ در انتهای باغ است. اما آنها نمی تواند در این زمان از سال است.
همیلتون! شما صبر کنید!
نیازی به گفتن نیست , من خیلی دیر شده بود.
معده ناله افکت صدا
من تصمیم گرفتم برای ترویج هنری ویلیامسون بعدی در لیست من. او وزیر در کلیسای محلی خود علاقه مند در تمام تاریخ بود
کرک. او به تازگی از درد قفسه سینه رنج می برند.
کلیسای موسیقی اعضای بدن
عصر به خیر پروردگار من. عصر بخیر. من فقط توصیف داخلی از کرک است. این کلیسا باستان ساخته شده بود.
نورمن نایت , Dodin در داخل و اطراف سال 1124. در استعداد زمین 1 توسط داود پادشاه اسکاتلند به راهبان Kelso ساخته شده
ابی. اجازه دهید تا خودم را معرفی کنم. من هنری ویلیامسون , وزیر از این بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا. اسقف Matabeleland.
من فقط حال عبور بود و کلیسای بر روی مسیر را از طریق پارک کشف. آیا شما متوجه ما نورمن گذرگاه طاقدار است. بزرگ!
همانطور که در ابتدا ساخته شده بود , کلیسای شامل ساده و بی تکلف , یک برج مربع و کشیش. در سال 1631 , راهرو Prestonfield
ساخته شده بود و همانطور که می بینید , آن را از یک گالری و در شمال APS , یک اتاق دفن در زیر زمین تشکیل شده است.
من همیشه می گویم پنجره غرب ما تمام سرزندگی که ممکن است انتظار داشت.
در گذشته , او آنچه من می خواستم و من برای یک نوشیدنی دعوت کرد. خداوند هنری در یکی از کسانی که وزرای جدید fangled
که انجام اصول حرفه خود را به زندگی راحت خصوصی. با این حال , او به نمایش گذاشته علاقه مودب در
پیشرفت ایمان مسیحی در Matabeleland که من تا به حال برخی از مشکل برای برآوردن. SPS از ما با تعداد زیادی از ارائه
کتاب خوب ترجمه شده به Matabele اما به هیچ کدام از بومیان در واقع می تواند به زبان خود به عنوان خوانده شده. شما صحبت Matabele
خودتان ارسال شود؟ به عنوان یک بومی نشده. این امر می تواند جالب برای شنیدن نمونه ای از زبان است. من می ترسم Matabele من کمی
زنگ زده. آمده اکنون پروردگار من , دانیل را به دن شیرها به عنوان مثال کاربر به سایر نظرسنجی.
این رندر غیر رسمی البته. جالب ترین.
پروردگار من , پورت با شما است. چگونه می توانم شراب شما پیدا کنید. پرفکت. سال 1854 سال لذت بخش ترین مگر نه؟
اگر چه دکتر من فکر می کنم تا به نظر نمی رسد. و او به نفع چه؟ پرهیز. متوجه هستم.
آیا شما برای مراقبت از یک براندی کمی؟ البته.
او به طور پیوسته به من هشدار در مورد وضعیت عروق من , اما من به او می گویند. چه آسیبی ممکن است وجود دارد می توانید در یک یا دو شیشه می شود.
چه آسیب واقع است. شما من را محکوم نمی کند و سپس؟ نه , در نه کم.
اگر من بدون بی احترامی به مقامات مافوق من ممکن است. بازدید شما در اینجا امروز به ارمغان آورده است چیزی که هیچ وزیر دیگری را به من در
کشور می تواند به من آورده.
من نمیفهمد که پزشک او را عهده دار خواهد که او دچار حمله قلبی شده است.
تبدیل شدن به طور فزاینده ای نزدیک به موقعیت دوک , من را دعوت به املاک و ویلیامسون با هیچ یک دیگر از دوک
خود , او را همراه در یکی از پیاده روی صبح خود را. در نهایت شانس من برای تکمیل انتقام من.
بررسی تله صبح امروز , هاپکینز؟ هنوز رتبهدهی نشده است آقا. ضربه محکم و ناگهانی] من فکر می کنم ایم لحظه یکی از blighters!
در حال حاضر هاپکینز قصد دارد شما را خرمن کوبی است. با خوشحالی می پذیریم , آقا. سپس او اجازه دهید که شما بروید و اجازه دهید این درس به شما , هرگز به تجاوز من
زمین دوباره. این خواهید انجام دهید , که شما انجام.
در حال حرکت در اطراف تله , هاپکینز. در غیر این صورت آنها را نگهداری کرد گفتن هر جایی که آنها هستند.
من فکر کردم تله مرد غیر قانونی است. آنها هستند.
صبر کنید , من فکر می کنم من موفق به رها کردن دیده بان من , من شما را تا گرفتن در یک دقیقه.
نزدیک شدن به پایان روز , میزبان من هنوز زنده بود. اگر من این بود برای پیدا کردن یک راه دفع دوک , من شاهد خرابه
ستاد کل من.
ما ممکن است یکی دیگر از پیاده روی بعد اگر شما مانند آن را احساس؟ این امر می تواند لذت بخش ترین
بعد از ناهار , ما بر روی یکی دیگر از پیاده روی به رهبری , تا کنون طرح من در حرکت بود.
اظهارات او در طول روز از نابهنگام ترین و بی مزه به افراطی بودند.
دلپذیر به راه رفتن بر این اساس دانستن که جریب که کشش تا آنجا به عنوان چشم ها می توانید ببینید به زودی خواهد بود معدن.
گوش دادن , من فکر کردم من شنیده ام چیزی , مانند کسی که در حال اجرا را از طریق سرخس. یکی دیگر از تجاوزکار. بله , نگاه
بیش از وجود دارد.
انفجار! لوئیس خارج شدن از اینجا. بشتابید تا مرد , دیوانه رفته؟
آرام چارلز. من می خواهم با شما صحبت کنم برای یک دقیقه. اگر شما سر و صدا , من باید شما را در اینجا برای buzzards در یک بار ترک.
در آن زمان هر کسی شنیده تا به آنچه برای شما اتفاق افتاده است , من باید در حال اجرا به سمت املاک و فریاد زدن برای کمک.
من باید بگویم که شما را بر روی یک تله پا و اضمحلال خود را از حوادث ناگوار بود. بنابراین آرام می شود.
وقتی که من به پایان رسید , من باید شما را بکشند. شما می خواهم بدانم چرا. در عوض شما را به مادرم.
چرا که او را برای عشق به جای رتبه یا پول یا زمین ازدواج کرد. شما او را محکوم به زندگی از فقر و برده داری در جهان
که آنها تا به حال او را به مقابله با مجهز است. شما , خود را حاضر به اعطای مرگ او را آرزو بود که به خاک سپرده شود.
هنگامی که فقیر کمی تابوت او را زیرزمینی سر من تو را دیدم , دیدم او را در مرگ تبعید او در زندگی بوده است. من قسم می خورد که انتقام
غرور و افتخار غیر قابل تحمل خود را است. این انتقام , من در حال حاضر فقط در مورد برای تکمیل.
این برای من روشن است که مجنون خود را است. اجازه دهید من در یک بار. نه!
[شلیک تیربار]
راهنما! راهنما! راهنما!
دوک از ویلیامسون , جای خود را در طاق خانواده در بر داشت. بعد در خط مکنزی ویلیامسون بود.
اما به علت به مرگ غیر منتظره خود را ناشی از هیجان پیدا کردن که او تا به حال تبدیل به دوک به معنای که شدم
دوک دهم از املاک و ویلیامسون.
من سر ببخشید. اگر من ممکن است به شما برای یک لحظه صحبت. این ماده برخی از ظرافت است. دنبال من لطفا.
او مثل یک بازرس نگاه کرده ام اما که می تواند از آن باشد , همیلتون؟ هنری؟ چارلز؟ و یا می تواند از آن همه آنها را.
آن را به شما هستند دوک ویلیامسون. من بازرس ارشد Bergone اداره تحقیقات جنایی و من نگه
حکم بازداشت خود را در ارتباط با قتل. قتل؟ بله , قتل ادیت پارکینسون از 124 هکتار جاده طلایی
در 17th اکتبر گذشته. ادیت که؟ قتل ادیت پارکینسون.
ضربه ناگهانی بود که من پیدا کردم , آن را سخت به جمع آوری افکار من است. کاملا سر در گم , من فقط می تواند که خانم همیلتون انجام حدس بزنید
خودکشی پس از مرگ او را شوهر. رشته ممکن است آنچه از وقایع می توانست منجر به این طنز نه چندان سرگرم کننده.
در حال حاضر؟ اگر شما هر درخواست دیگر تاریخ و زمان آخرین. تنها باقی مانده برای kindnesses بسیاری از شما نقل قول است.
بازرس! بله , آنچه در آن است.
شما لطف. من خوشحالم به اطلاع شما که ارتباط تلفنی به تازگی آمده از طریق.
توجه داشته باشید خودکشی با امضای خانم همیلتون در آن. این یک معجزه است.
بله , آن را مانند یک معجزه است. بدون هر گونه اشکال در انتظار , من به شما حق دور آزاد.
خوب هر موفق باشید به شما. نقل قول بازرس.
شما گریس. من نماینده Titbits مجله توسط آنها من سفارش شما را برای حقوق انتشار رویکرد
برای خاطرات شما. خاطرات من!
[موسیقی Uptempo رشته]
پایان
دونده مایکل آرچیبالد
روشنایی دستیار Alasdair مک لارن
دستیار تهیه واحد 1 تام Antram
واحد 2 دستیار تهیه و واحد عکاس عکسهای دبی هنان
واحد 1 عکاس رابین اسمیت
موسیقی تشکیل شده توسط Kevin MacLeod Licenced تحت ویکیپدیا خلاق 3.0
واحد 1 صداگذار Bevan Tait
واحد 2 صداگذار مارسین Knysiak
دوربین اپراتور واحد 1 راس دیویدسون
مدیر فیلمبرداری ویلم ون Heemstra
کارگردان , تولید و ویرایش آلن تیلور