ترجمه شده توسط تيم ويکي
قسمت چهار دهم
اينجا چکار مي کني؟
من مي خوام از خونتون برم
من مي خوام از سر راه تو برم کنار
باعث خوشحاليه که جونگو اينقدر سخت کار مي کنه
پدرم هم اونو دوست داره
الان من بايد به پدرم تو رستوران کمک کنم
تو اونو دوست داري؟
البته که دارم براي 4 سال اون منو دوست داشته
اگر کسي بگه که دوستت داره تو هم بايد دوستش داشته باشي؟
چيه؟ اينم نمي تونم؟
من ديگه خسته شدم
مي خوام کسي رو ببينم که منو دوست داشته باشه من جونگو رو دوست دارم
تو منو دوست داري
نمي توني بغير از من کس ديگه اي رو دوست داشته باشي
چرا ؟ اينقدر اعتماد بنفس داري؟
درست نمي گم؟
بله درست مي گي
من فقط تو رو دوست دارم
پس چکار بايد بکنم؟ تو که منو نمي بيني کسي مثل منو
ديگه نگو پسر ديگه اي رو دوست داري
اين دوميش بود
دومي؟
بوسه
نه سومي
خوبه
ديگه نمي شمرمشون
باشه
هنوز وقتش نرسيده انها بچه هستند
احتياجي به اين نيست
چون فقط از ازدواج حرف زدن معنيش اين نيست که اتفاقي ميوفته
اين تو راحت نيست من کسي هستم راحت نيستم
جي دونگ
براي تموم کارهايي که کردين متشکرم
برادر
اوه عزيزم چه اتفاقي افتاده
سرما مي خوريد بريد لباسهاتون رو عوض کنيد
بله
برادر
ها ني داره از اينجا ميره
من چيزي دارم که بگم
به من؟
خوب برو لباست رو عوض کن بعد
من مي خوام با او ها ني ازدواج کنم
چي؟
سونگ جو
البته نه همين الان بعد از اينکه درسمون تموم شد و شرکت پدر هم کارش بهتر شد
اگر شما قبول کنيد پدر
تو الان جدي هستي؟
بله
تو مي دوني که که او ها ني ما تو هيچي خوب نيست
مي دونم
و اون خيلي درخشان نيست
مي دونم
اون اشپزي بلد نيست
اينم خوب مي دونم
اون بي دقته و
خيلي زياد
حتي با اينها
اون خيلي خوب مي تونه کار درست رو انجام بده
اون يک بامزه گي خاص هم درون خودش داره
بله اينو خوب مي دونم
خوب از اونجا ييکه او ها ني تو رو خيلي دوست داره
ها ني
بالاخره درست شد ! عاليه
هي بايک سونگ جو چرا تو اينقدر سردي؟
چکار کنم
ها ني
من مي دونسنم که اينطور ميشه
هنوز نخوابيدي؟
بله
ديگه بارون نمياد
اوه
چون بارون نمياد اسمون هم صاف شده
درسته
تو سردت نيست
من مي رم بخوابم
چيه؟
چيه؟
اگر همينطوري بري خوابي وقتي صبح شد
چيه ميشه که يهو همون بايک سونگ جو سرد بشي ؟ به اين داشتم فکر مي کردم
پس مي خواهي امشب با هم بخوابيم؟
نه نه
درسته بيا يکم ديگه اينجا بمونيم
من هرگز اينو تصور نمي کردم
که يکروزي تو هم منو دوست داشته باشي
منم همينطور
من تو رو دوست دارم
من تو رو خيلي دوست دارم
مادر ميشه بس کني؟
هي ساکت
اينطوري نبا جونگو
هي نکن
بهت گفتم اينکارو نکن جونگو
چرا انکارو کردم؟
اگر اين کارو يکهويي بکنم احساس اون نسبت من سرد ميشه
جونگو واقعا؟ چه اشتباهي پيش امده
هنوز نخوابيدي؟
ها ني
من ديروز اشتباه کردم
اينو بخور و منو ببخش
يکي اينجاست؟
ايگو
هي جونگو
چرا اين موقع اينجايي؟
اوه سر اشپز رفته بودي خريد؟
بله درسته
ولي اينهمه چرا؟ صبح به اين زودي؟
چرا بسته ناهار درست مي کني؟
اينجا حتي بال مرغ هم هست
من دارم براي او ها ني اماده اش مي کنم
ها ني؟
اه بله
خوب من با ها ني هيچي
اين خيلي خوشگل شده
انها حتي اسم هم دارند
اين با عسل شيرين شده و اسمش او ها نيه
اوه ها ني
با توجه به اينکه اين بال سرخ شده است پس اسمش هم جونگوست
او ها ني و جونگو
چطوره ما اصلا بسته ناهار سول پال بوک درست کنيم؟
بسته ناهر سول پال بوک؟
اه بذار در موردش فکر کنم
بله
او ها ني - بونگ جونگو
تموم شد
چي مي گي؟ جوک مي گي؟
اين حقيقت داره
اون جلوي همه بزرگترها اينو گفت
بايک سونگ جو؟
نه بونگ جونگو؟
بله
چرا؟ چرا يکهويي مي خواد با تو ازدواج کنه؟
مطمئن نيستم شايد بالاخره در مورد احساس من فهميد
اون بالاخره فهميد که اين عشقه داستاني شبيه به اين
خوب تو مي خواهي همين الان ازدواج کني؟
نه هنوز خيلي مونده !! بعد از فارغ التحصيلي
ووه او ها ني اين عاليه
من مي خوام تو رو مرشد زندگي خودم کنم
هي چت شده؟
بهر حال بهت تبريک مي گم بالاخره 4 سال دنبال کسي بودن نتيجه خوبي داد
و تو بالاخره موفق شدي
تبريک
مرسي
اينقدر اينو دوست داري؟
بله اون عاشقه
پس بونگ جونگو چي ميشه؟
درسته و يون ها را؟
سونگ جو گفت خودش با ها را حرف مي زنه
و بايد به جونگو بگم
او ها ني؟
او ها ني / بايک سونگ جو بعد از 4 سال عشق پر حرارت بالاخره نا مزد شدند
من متعجبم کي اول اعتراف کرد؟ بايد او ها ني بوده باشه
زودتر از انچه که فکر مي کردم
من مي دونستم تو يک روز احساس حقيقيتو پيدا مي کني اما
اين روز زودتر از انچه فکر مي کردم رسيد
من خودم هم نمي دونستم اين اتفاق ميوفته
تو مي دونستي؟
مادرت هم مي دونست نمي دونست؟
او ها ني واقعا متفاوت بود
اين مثل حل کردن مسئله اي بدون جواب بود
بخاطر همين هم خيلي سخت بود
ولي تو نمي خواستي قبول کني؟ درسته؟
که بايک سونگ جو مشکلي داره و هر چقدر سعي مي کنه نمي تونه جوابشو پيدا کنه
چطور تو منو اينقدر خوب ميشناسي؟
اما الان ديگه خيلي سخت نيست؟
موقعي سخت بود که سعي مي کردم تحت کنترل اون احساسات نباشم
اما وقتي قبولش کردم که به اين بچه باختم
وقتي اينو فهميدم ديگه خيلي سخت نيست
حالا برام تفريحه
هي تو امدي معذرت خواهي؟ مثلا. خيلي لاف نمي زني؟
اينطوره؟
باشه من واقعا معذرت مي خوام
ولي من قصدم شوخي نبود
واقعا فکر مي کردم ما با هم مچ خوبي هستيم
وقتي با تو بودم واقعا راحت بودم
تو با من راحت بودي تا سختي با او ها ني بودن رو نداشته باشي؟
متاسفم
نمي خواهي بگي که اينطور نبوده؟
اما چکار کنم؟
من خوبم نمي تونم اينو بگم
ترسيدي؟
باشه قبول مي کنم
عروسيت رو تبريک مي گم
هنوز خيلي مونده
خوب من زودتر تبريک مي گم
باشه
چيه؟ من دارم سعي مي کنم که احساسم رو دور بريزم
چرا دستت اينقدر گرمه؟
تو واقعا دختر خوبي هستي
مي دونم
جونگو بيا بخوريم
من نمي خوام شما شروع کنيد
ميشه کسي تو کافه تريا کار کنه و از خوردن خسته بشه؟
تا بيکار هستيم بايد بخوريم بعدا وقت نميشه
اوه اين چيه؟
شبيه بسته ناهاره
اون مي گه نمي خوره درحالکه براي خودش ناهار اورده
هي اين اختاپوسه يا کيک برنج؟ اين کيک برنجه
نگاه کن چطور پيچيده شده
شرط مي بندم خوشمزه ست
خيلي خوشمزه ست
من واقعا راست مي گم
نمي تونم باور کنم
من ده بار ديگه هم مي تونم اينو بخورم و هر چقدر پولش بشه مي دم
منم همينطور
جونگو تو مي توني اينو بفروشي
بيا يک مغازه بسته ناهار باز کنيم؟ چي فکر مي کني؟
ها ني تو ناهر خوردي؟
نمي دونم
من بايد رو در رو بهش بگم
من بعد از اتفاق ديشب انجا رو ترک کردم
سونگ جو به ها را گفته؟
بنظر ميومد که ها را هم سونگ جو رو واقعا دوست داره
بخاطر همين بود که يک همچين رفتاري با داشت
چرا قرار گذاشتن اينقدر سخته؟
او ها ني و بايک سونگ جو؟
بعد از 4 سال عشق پر شور بالاخره نامزد کردند؟
اين او ها ني چه ريختيه؟
چه ريختيه که تونسته يک همچين کار شاهکاري انجام بده؟
واقعا سرگرم کننده ست
اما اون واقعا زشته
من تو رو دوست دارم
بيا يک شانس
به خودمون بديم
بيا... شروع کنيم
تو واقعا زن خوبي هستي
نو شيدنيها کجاست؟
اوه بله
اون بايد خيلي تشنه باشه
بايد بدونم چي دوست داره که بخرم اب؟
نه نه اب خنک نيست
اين خنکه
نمي دونم که دوست داره يا نه
يک نوشيدني مثل اين؟
خوب چون اون داره ورزش مي کنه ميتونم يک نوشابه ورزشي بهش بدم
اه درسته کوکاي رژيمي
ممکنه که داره وزن کم مي کنه
چيزي نداره که که کم کنه ؟ چي بخرم؟
ببخشيد
وقتي شما خيلي تشنه هستيد چي دوست داريد بنوشيد؟
يون ها را چرا اينطوري هستي؟
حالت خوبه؟
ابجو؟
اين خنکه قبلا
خوبه
من تشنمه
چرا باز نميشه
برات بازش کنم؟
خوبه
واقعا عصباني کننده ست
اشکالي نداره اگر گريه کني
براي من اشکالي نداره
تو خودت نگه ندار
ها ني من واقعا
مي خواستم اينکارو با تو انجام بدم
تو زندگي مني
راهنماي زندگي من
منو راهنمايي مي کني
راهي که بايد برم
برم
بله سر اشپز
من براي هوا خوري بيرونم
بله فهميدم الان برمي گردم
مطمئن شو قبل از اينکه بري همچي تميزه
فهميدم کارت امروز خوب بود
کارتون خوب بود
تو امدي
خوب شد امدي
سر اشپز کيفش رو جا گذاشته کجا گذاشتم اينجاست
بفرما
کيف؟
رنگش قشنگه چيه؟
چللوريلا
جونگو من
يک چيزي رو بايد بهت بگم
متاسفم ولي
امروز تو بايد بري خونه
من خيلي کار دارم
بونگ جونگو بيا حرف بزنيم
تو شوخيت گرفته
چرا بايد باهات حرف بزنم؟
برو
پس من همينجا مي گم
من
او ها ني رو دوست دارم
ما به اجازه تو احتياجي نداريم ولي
براي او ها ني مهمه
خيلي خوب ميشه اگر اونورها کني
اگر ولش کني همهچي درست ميشه
هي
اين چيز احمقانه ايه که مي گي
ولش کنم ... چي رو ول کنم؟
هي بايک سونگ جو تو
هميشه با ها ني بد رفتار بودي
حالا سعي داري چي بگي؟
فکر کنم نمي دوني
براي 4 سال من او ها ني رو دوست داشتم
جونگو
من متاسفم
چرا تو متاسفي؟
البته که متاسفم
و متشکر
اما من واقعا
خوبه
اينو نگو
من مي دونم
من مي بينم
اه او ها ني
تو واقعاتو انتخاب پسر سليقه نداري
بعدها حتي اگر پشيمون بشي
من ديگه قبول نمي کنم
اشکالي که نداره؟
ديدي تو حتي نمي توني سريع جواب بدي؟
بايک سونگ جو
چکار مي خواهي بکني؟
ها ني قادر نيست جواب بده
بله
من عصبي شدم
سونگ جو
بدون که من هميشه تو رو مي پام
اگر باعث بشي که از چشماي او ها ني اشک در بياد
من باعث ميشم که خون گريه کني
اينو در ذهنم نگه ميدارم
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
اين چيه؟
سوار شو
اين ماشين چيه؟
ماشين شرکته من از حالا ببعد ازش استفاده مي کنم
تو ماشين پدرم احساس درستي ندارم
ووه
خيلي خوشگله
مي تونيم بريم ماشين سواري؟
انطوري فکر نکن اين ماشين فقط براي استفاده شرکته
بفرما
يک چيزي بخور وقتي داري مي نوشي
سر اشپز
بله جونگو؟
مي دوني من
مي خواستم پدر صداتون کنم
من واقعا دلم مي خواست شما رو پدر زن صدا کنم
پدر زن من
من واقعا از اتفاقي که براي نوه تون پيش امد متاسفم
همش تقصير من بود
مريض شدنم و همه اينها.. اون ممکنه قابل اطمينان باشه ولي هنوز خيلي جونه
اون نه
احتياجي نيست حاشيه بري
سرمايه گذاري من هم تموم شد من ديگه انجا سرمايه گذاري نمي کنم
به همين سادگي
اما کار بازي تقريبا تموم شده و شما هم که خيلي خوشتون امده بود
من يک همچين ادم بزرگي نيستم
نمي تونم احساساتم رو از کاري که مي کنم جدا بکنم
چون علاقه مند بودم از بازي هم خوشم امده بود
سونگ جو
چيه ؟ امدي خودت تبيهت رو شاهد باشي؟
نه من خودم مسئله رو با نوه تون حل کردم
امروز امدم در مورد کار صحبت کنم
سونگ جو
چي؟
براي چي بگم متاسفم فکر نمي کنم ها را هم اينو بخواد
به دلايلي خودشو در شرايط سختي قرار داد
و در اين شرايط که معذرت خواهي رو هم قبول کنه فکر نمي کنم اينو دوست داشته باشه
من خودم يک همچين شخصيتي دارم و اونو خوب مي شناسم
پس نمي خواهي بخاطر ها را معذرت خواهي کني؟ و مي خواهي من سرمايه گذاري کنم؟
بله
سونگ جو
لطفا سرمايه گذاري کنيد
البته احتياجي نيست تو شرکت ما سرمايه گذاري کنيد
ما مي تونيم بازي رو به شرکت ديگه اي بديم
و شرکت شما مي تونه سرويس کاملي بهش بده
ولي هر جوري که شد لطفا اجازه بديد شرکت ما سرويس بازي رو بده
براي 2 ماه کارمندان ما شب و روز کار کردند بدون اينکه حقوق بگيرند
انها سخت کار کردن
و نتيجه هم خوب از اب در امد
اشکالي نداره که شرکت ما رو بيرون کنيد اما حداقل اجازه بديد اين بازي نمايش داه بشه
و لطفا کساني که اين برنامه رو نوشتن نجات بديد
فقط بخاطر اينکه از من بدتون مياد اين کار رو رها نکنيد
اين بچگانه ست؟
تو حالا داري بمن درس مي دي
اينطور نيست
بايک سونگ جو !! من تو رو دوست ندارم
متاسفم
تو حداقل بايد درخواست کني
مثلا بگي اگر سرمايه گذاري نکيد ما از بين ميريم
يا من با ها را بد کردم . منو ببخشيد
تو بايد اينطوري درخواست کني
بعد من هم تکون مي خورم و قرار داد رو امضا مي کنم
احمق
بله رييس؟
مهر رو بيار
مرسي خيلي ممنون
تو نمي توني پول منو هدر بدي
چند برابرش رو بهم برگردون
بله اينکارو مي کنم
مرسي
مرسي
پس هفته ديگه بازي به بازار مياد؟
بله
ديگه مشکلي نيست
سونگ جو تو سرگرم کننده اي
من واقعا اين دفعه به تو بدهکارم
واقعا سور پرايز شدم
واقعا برام عجيب بود که تو پسر مني
کارت خوب بود
اما نمي توني جلوي من لاف بزني
فکر مي کني فقط يکي دو بار براي من اين اتفاق افتاده؟
بله فکر کنم همينطوره
بخاطر همين تو بايد الان ديگه ول کني
تو به اندازه کافي کردي و الان مي توني بس کني
الان ديگه وقتش که رشته خودت رو انتخاب کني
تو بايد بري به مدرسه پزشکي
اما هيچ گارانتي نيست که اين بازي موفق ميشه
و ما فقط بدهکار ميشيم و سلامتي شما
بهت گفتم لاف نزن
من تو کار خودم خيلي مشهورم سعي نکن که از من جلو بزني
سونگ جو جرات نکن که جاي منو بدزدي
من مي خوام براي 20 سال اينده اينکارو ادامه بدم
20 سال؟
و بعد از اون
من اينجا هستم
من تو بازي از برادرم بهترم
اون بازيها رو دوست نداره و خوب هم بلد نيست
اگر از الان سخت کار کنم مي تونم يک وارث خوب بشم
پس سونگ جو دکتر شو دکتر بشو بچه هايي مثل نو ري رو نجات بده
نو ري باز هم مريضه
من شرکت تقريبا ورشکسته رو حفظ کردم ولي فکر کنم خودم بيرون انداخته شدم
بله وقتي بازي در امد بيا ييد اونو پرت کنيم تو مدرسه پزشکي
حيونکي تو
هيچ روزي نيست که دستت بدون بريدگي باشه
اره اين اواخر من خيلي دستم رو مي برم
اين بخاطر اين بود که داشتم مو کوتاه مي کردم
گفتي که امتحان 1 ماه ديگه ست؟
وقتي مدرسه رو تموم کردم شما دوتا بايد برام ست قيچي بخريد
اما خيلي گرونه
برام بخريد اين چيزي که انهايي که فارغ التحصيل مي شن هديه مي گيرند
فهميدم !! من بايد يک کار نيمه وقت بگيرم
پس براي من هم ورق بخر
چه ورقي؟
ورقهايي که تو کامپيوتر استفاده مي شه
اه مين ها من کارت رو ديدم
ان در مورد ما بود خيلي جالب بود
هي ؟ چرا منو انطوري کشيدي؟ من اينقدر چاقم؟
چرا؟ باز خوردش که خيلي خوب بود
هي تو اون کاريکاتور کاراکتر تو خيلي محبوبه
واقعا؟
گو مين ها تو در اينده يک کاريکاتوريست مشهور ميشي؟
بنظر مياد که بايد امضاتو داشته باشم . امضاتو بده بمن
عجله کن
بازي که اين ماه به بازار مياد يک بازي جديد با ويژگيهاي جديده
بازي ي که مي تونه برخورد بزرگي باشه در بازار و همه بازيها رو عوض کنه
فرق اين بازي اينه که انيميشنيه
پس
الان شروع مي کنيم
اين روزها بازيهاي کامپيوتري زيادي توليد ميشه حتي به فراوني اتو مبيل و شايد بيشتر از اونو بنابراين کيفيتشون پايين امده
اما بازي جديدي که طراحي شده مي تونه يک صورت جديد براي اين صنعت رو بزوال باشه
با توجه به اينکه صنعت بازيهاي کامپيوتري پر شده از بازيهاي خسته کننده
ما بايد يک بازي جديد خلق کنيم که راحت بشه ازش لذت برد
همونطور که انتظار مي رفت
خوب نيست پدر بزرگ؟
بله اون خيلي خوش اينده
البته ميشه من از يک ادم مبتذل خوشم بياد؟
زمان جمله ات گذشته ست
پس تو احساساتت رو پاک کردي؟
تو خيلي افسرده شده بودي
وقتي دوباره ديدمش دوباره حسوديم شد
اه چقدر خسته کننده
جونگو اين يک لطفه
جونگو زود باش شستن رو تموم کن
نودل بيشتري بپز
بله چشم
باشه بايک سونگ جو بيا بيشتر تلاش کنيم
شما از بازي کردن با اين نرم افزار لذت مي بريد
هي تو باعث ميشي انگيزه من بيشتر بشه
فقط وايسا ببين من هم يکروز ادم بزرگي ميشم
تو اينترنت باز خورد بازي غوغا بپا کرده
حتي با اينکه اون پسر منه باز هم خيلي شگفت انگيزه
ها ني من کاريکاتور مين ها رو ديدم خيلي بامزه بود
درسته اون کاريکاتورها خيلي محبوب شده
من فکر مي کنم وقتشه که اون در زمره کاريکاتوريستها محبوب قرار بگيره
عاليه
مي دونم و خيلي خوشحالم
مي دونم اون خيلي استعداد داره و تونسته اسم در کنه
من شنيدم کار گرفتن تو دانشگاه خيلي سخته و احتياج به مصاحبه داره خوشبحالش
بغير از اين يکعالمه دانشجو هستند که اصلا اهميتي به اين چيزها نمي دن
و دوست تو بايد سخت کار کنه
بله انها سخت کوشند
از اون دانشجوياني که به هيچي اهميت نمي دن!! ما يکي تو خونه داريم
تو دوباره
اوه ها ني يک چيزي از دانشگاه براي تو امده
ايان جو اونو به من بده ان بالا
بفرما
بله
چي هست؟
چيه؟
کارت گزارش
هان؟
معلومه
چکار کنم؟
من امتيازها مو شمرده بودم و درست بود وفکر مي کردم درسته
ولي من امتياز کافي نياوردم
ممکنه اشتباه شده باشه
هان؟
بنظر نمياد
چکار کنم؟
اگر امتياز کافي نداري دوباره بايد اون واحد رو برداري
احتياجي نيست بيايي پيش من و گريه کني
تو خودت باعثش شدي و خودت هم بايد درستش کني
بله
من مي دونم
پس خوبه
ببخشيد
من فکر مي کنم تو درس خوندن خوب نيستم
مي تونم دانشگاه رو رها کنم؟
من خيلي سعي کردم
ولي نمره هام بالا نميان
چون اگر اينکارو بکني مي توني بيشتر دنبال من باشي؟
نه اينطور نيست
انموقعي که اطرافيانت خوب درس خوندن و نمره خوب گرفتن و کار خوب پيدا کردن چي؟
تو چکار مي کردي؟
تا حالا به کار اينده ات فکر کردي؟
به اين چيزها فکر نمي کني بخاطر همين شمارش امتيازهات غلط در مياد
و نمره هات هم اضافه نميشه
بايک سونگ جو
غلط مي گم؟
تو احساس منو نمي دوني
تو تو همه چي خوبي بدون اينکه سعي کني چه تو درس چه تو ورزش
تو بين دخترها محبوبي
و احساس ديگران رو نمي فهمي
کسي مثل تو احساس منو نمي فهمه
اگر پشتکار نداشته باشي چي ديگه برات باقي مي مونه؟
پس تو
هيچ جذابيتي نداري
تو يک همچين ادم سردي هستي
بايک سونگ جو
کجا مي ري؟
هر جايي
جايي هست که اين موقع شب بري؟
اره هست
ممکنه برم پيش يک پسر ديگه
يک همچين شهامتي هم داري؟
بونگ جونگو
يا ارشد کيونگ سو؟
اگر بعدا پشيمون بشي من اهميت نمي دم
هر جور مي خواي عمل کن
تو خيلي زياده روي کردي سونگ جو
من خودم بخاطر امتيازم ناراحتم
تو هم نمک روش مي پاشي
همونطور که خيلي خوشحالم خيلي هم نا راحتم
تموم چيزي که مي خواستم اين بود که يکم بهم دلداري بدي
بايک سونگ جو خونسرد
چي گفتي به ها ني؟
اون دختريه که هيچوقت تسليم نميشد حتي وقتي که باهاش بد رفتاري مي کردي
بگو ببينم چي بهش گفتي؟
چي گفتي که گذاشته رفته؟
حتما رفته خونه دوستاش
من هم چيز خاصي نگفتم
من فقط بهش انگيزه دادم چون اخطاريه از دانشگاه امده بود
تو واقعا که من فکر مي کردم شما ها باهم خوب پيش ميريد
چرا باز اينطور شدي؟
اين شانس خوبيه
اون بايد يکمي از من جدا باشه و مي تونه خوب فکر کنه
جو ري
اوه ها ني
اين موقع شب اينجا چه مي کني؟
من
خونه رو ترک کردم
چي؟
بله
از يک کلاس افتادي؟ درسته؟
بعد با سونگ جو دعوا کردي؟
دعواي عاشقانه؟
هي ! من حال شوخي ندارم
حتي اگر خيلي عصباني باشي چه کسي اينطوري خونه رو ترک مي کنه؟
اون حتما مياد دنبالش
واقعا؟
من نمي دونم خيلي وقته يک همچين ابجويي نخورديم بياييد بنوشيم
درسته بنوشيم
نگران نباش مي توني شبو پيش من بموني
مرسي
سونگ جو خوابيده؟
نه امکان نداره
چون اونطوري امدم بيرون اون بايد نگران باشه و نتونه بخوابه
مياد دنبال من؟
يک مسيج براش بفرستم که لااقل بدونه کجا هستم؟
ولي من هو زياده روي کردم
که گفتم مي رم پيش يک مرد ديگه
اون فردا مياد دنبال من درسته؟
اون حتما فکر مي کنه درسته؟
بايک سونگ جو
من بدون تو تنهام
اين ناراحت کننده ست
من دلم برات تنگ شده بايک سونگ جو
واقعا بله
اوها ني مثل اينکه خوب نخوابيدي
اگر دلت براش تنگ شده برگرد خونه
ديگه نميتونم حالا که تا اينجا امدم
اين شانس خوبيه که سونگ جوبفهمه من چقدر پشتکار دارم
من نمي تونم تنها کسي باشم که بگم تو رو دارم
او ها ني فقط الان به خودت امدي؟
من بايد برم ديرم شده
باي
فايتينگ
به من زنگ بزن
باي
درسته تو خوب فکر کردي
ولي بايد بتوني انجامش بدي
اما سونگ جو چه مي کنه؟
مي تونم از دور يک نگاه کوچولو بندازم؟
او ها ني
چيه؟ اين تفريحه
ديدن صورت ناراحتش چون دلش براي من تنگ شده
باشه بيا بريم؟
اون انجاست
بنظر مياد که داره بهش خوش مي گذره
اصلا تقلا نمي کنه
من حتما به خونه بر نمي گردم
هرگز
بازم اه مي کشي؟
ها ني ديروز رفته و تلفن هم نزده
من برگشتم
اوه تو زود امدي
ها ني چي؟ اونوپيدا کردي
نه
چطوره که تمومش کني و اونو برگردوني خونه؟
ها ني هم الان کله شق شده
اون مي خواد برگرده ولي اين شانس رو نداشته پس اوقات سختي داره
اينو هم نمي دوني؟
چطور ممکنه ادم اينقدر سرد باشه؟
بيچاره ها ني
بزار ولشون کنيم
بعد از اينها اين مسئله انهاست
خوب نيست که ها ني براي يک مدتي جدا باشه؟
اگر جي دونگ اينو بگه ديگه چکار مي تونم بکنم؟
ها ني
اون فقط يک روزه رفته و اينقدر دلم براش تنگ شده
متاسفم خانواده ام يکهويي امدن تو مي ري خونه درسته؟
هان؟
اينطور نباش و برگرد خونه
اون ممکنه يکم خشن بوده باشه ولي هر چي گفته براي خودت بوده
برو خونه
باشه
تو اول برو
متاسفم ها ني
بله
من ميرم
تو برو انها منتظر تو هستند
هان؟
من ميرم برگرد خونه
باشه
دوستت دارم
منم همينطور
برو
کجا برم؟
بايک سونگ جوي بد
اصلا نگران نيست
چطور مي تونه حتي يک زنگ نزنه؟
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
بيا به کلوپ ما ما تو رو اسکورت مي کنيم
من
عاليه
نصف شبي کجا داري ميري؟
از انجاييکه تو نمي ري دنبالش حداقل من اينکارو خودم مي تونم بکنم
منم نگرانم
ولي حالا که اين اتفاق افتاده بذار خودش حلش کنه
براي خودش اين بهتره
مي فهمم
اما تو ... مي دوني؟
احساسات ادمها مثل مسئله رياضي يک جواب نداره
جواب درست چيه من هم نمي دونم
حرفهاي سونگ جو درسته من هميشه به ديگران وابسته بودم من هيچوقت در مورد خودم فکر نکردم و هيچکاري براي اينده ام نکردم
ولي هنوز نمي تونم برگردم
من عوض نشدم
فقط صبر کن قبل از اينکه ازدواج کنيم من يک زن با ارزش براي سونگ جو ميشم
ممنون که امديد باز هم بياييد
کارگر نياز داريم
تموم کردي؟
بله
ولي يک خانم جوان مثل توچه کاري مي تونه انجام بده
اگر چه اسون بنظر مي رسه ولي خيلي سخت ميشه
هرچقدر سختر بهتر
اگر سفارش زياد باشه تو بايد غذا هم بپزي
خوب نگران نباش
پدرم يک سر اشپزه
و رستوران نودل اون 60 سال سابقه داره
اينطوره؟
پس مي توني امروز شروع کني؟
در حقيقت يکي از خانمها رفته و ما به کمک احتياج داريم
بله البته
من سعي خودم رو مي کنم
من خودم جمع مي کنم
باشه اينکارو بکن
من ظرفها رو هم مي شورم
ولش کن
تو رستوران نيمه وقت کار مي کنه؟
من فکر مي کردم رفته خونه ولي توي رستوران کار مي کنه
او ها ني داره دنبال دردسر مي گرده دوباره
ان گفت بايد از سونگ جو پنهان بمونه
اون نمي خواد سونگ جو رو ببينه تا يک چيز عالي از خودش بسازه
نه ظاهر رستوران زياد خوب نيست
با پيشبندهاي کثيف اون احساس خوبي نداره
اين ديگه چيه؟
چطور مي خواد بره دانشگاه؟
ان مي خواد دانشگاه رو ول کنه و به کار کردن ادامه بده؟
اوه خدا جون
بايک سونگ جو
من مي رم
من امدم
خوش امديد
اينجا چي بخوريم؟
سوپ لوبيا و ما کاروني ما واقعا خوبه
پس همون رو مي خوريم دوتا لطفا
اه بله
دوتا سوپ لوبيا
لطفا از غذاتون لذت ببريد
او ها ني؟
تو او ها ني هستي؟
من نيستم
تو هستي تو او ها ني هستي
اينجا چکار مي کني ها ني؟
کار مي کني؟
يک چيزي شبيه اين
من شنيدم که تو حقوق مي خوندي تو بايد براي ليسانس امتحان بدي
من شنيدم که خيلي سخته
اگر مثل بايک سونگ جو نابغه نباشي اين سخته که اولين بار قبول بشي
کساني هم هستند که 12 بار اين امتحان رو دادند
شما ها خيلي خوشبختين که همه چيز اينقدر براتون اسونه
خيلي ها اينو مي گن
اما مهم نيست که چقدر با هوش باشي سخته که گروه رو دنبال کني
مطمئن نيستم ولي بايک سونگ جو هم حتما خيلي سخت کار مي کنه
هيچ چيزي تو زندگي مفت بدست نمياد
چون تو تو درس خوندن خيلي سختي کشيدي
سعي کردي کار ديگه اي بکني؟
چي مي تونه باشه
اتفاقا
خونه داري؟
اين درست خود توست تو و اين سيني خيلي بهم مياييد
سخت کار کن
خواهر بايد بره من درس دارم
لطفا ادمه بده
من برگشتم
خوبه مشتري ميز 9 سوپ پاستا سفارش داده
من چند دقيقه مي رم بيرون
لطفا از غذاتون لذت ببريد
اين مزه نداره
من دوباره درست مي کنم
حتي اگر دوباره درست کني مزه اش فرقي نمي کنه
سونگ جو
دوستات گفتند که غذاي اينجا خوشمزه ست چي مي گفتند؟
باشه براي اينده مي خواهي چکار کني؟
چند روز که از تو جدا بودم
فهميدم که چقدر خسته کننده بودم و چقدر بچگانه
من فقط به راحتي خودم فکر مي کردم
پس
تصميمت رو بعد از فکر کردن گرفتي؟
چه چيزي بيشتر از همه مي خوام انجام بدم؟
من فکر کردم
خوب چيه؟
سونگ جو ممکنه به من بخندي
مهم نيست که چقدر بهش فکر کردم فقط يک چيز مي خوام
کمک کردن به بايک سونگ جو
من مي خوام پرستار بشم
چون بايد کاري با زندگيم بکنم
ممکنه فکر کني براي من زياده
من خيلي در موردش فکر کردم
من مي خوام براي تو زني بشم که مناسب توست
پس خيلي فکر کردي
تموم سعيت رو بکن تا پرستار بشي
سونگ جو
بس کن و برگرد خونه
خوبه اگر اينکارو بکنم
حقيقت اينه که انقدر دلم برات تنگ شده بود که فکر مي کردم دارم مي ميرم
مي دونم همش رو مي دونم
تو بايد خيلي سرت شلوغ باشه تو مدرسه ديگه خيلي سخت ميشه ديدت
بنظر ميرسه تا فارغ التحصيلي همينطور خواهد بود
من
درسته بازي که سونگ جو طراحي کرده توي بازيهاي امريکايي نمايش داده ميشه سال ديگه
ووه
عاليه
من هم مي خوام چيزي بگم
لطفا برنامه هاتون رو براي اين چهار شنبه بهم بزنيد
چها رشنبه ؟ من بازي گلف دارم با رييس يون
کارگران رستوران و من مي ريم بيرون
من هم نمي تونم به جشن تولد دعوت شدم
من هم
باشه
همتون کنسل کنيد
چرا؟
انروز چه اتفاقي ميوفته ؟
عروسي تو
عروسي؟
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي